ادرينادرين، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

ادرين عسل مامان و بابا

احساسات امروزم

1393/4/22 16:25
نویسنده : سميه
147 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم چه جوری بگم پسرم

چجوری بگم که از روزی که در بدنم ریشه گرفتی روز من رو عوض کردی .

خط زندگی م رو پر رنگ تر کردی و ناخوشی ها  رو  کم رنگ تر .

پسرم ،

ممنونم که خواب شبم رو ازم گرفتی ..

ممنونم که تنهایی برای من بی معنی کردی .

معنی ترس و دلهره  در کتاب لغات مغز من تعریفی نو دارد و آن  ، لحظه ای بدون

تو  بودن است .

ممنونم که روزگارم رو پر کردی .

ممنونم که مامان رو جوون کردی .

ممنونم که نور و عشق رو با خستگی توام کردی .

نوگل باغ بهشتم  ،ممنونم به خاطر خستگی های روزانه ام .

ممنونم به خاطر  سنگینی پلکم در طول روز ...

ممنونم  که بالغم کردی ، بزرگم کردی ، عاقلم کردی ،  ممنونم .

وقتی که به چشمهای پر از غرورت نگاه میکنم ،

میبالم که مادرم .

نصفه شب ..با اینکه  هر دو چشمم از شدت خواب  ، مثله کرکره ی

نیمه بسته ی مغازه هاست !، بالای سرت  ، با خنده ای از شوق حاضر میشم که

نازت کنم ...

گویا نگاه کردن تو برای ما  ، دلنشین تر  از ۱۰ تا فنحان قهوه ی تلخ است.

باز میبالم که مادرم.

 

 الهی که از کودکیت با کمال استفاده کنی و از جوونی ات با منطق .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه ریحانه
30 تیر 93 19:18
آدرین عمه امیدوارم همیشه زیر سایه پدر و مادرت خوشبخت زندگی کنی سمیه جان مطالبت خیلی زیبا و دلنشین بود